نتایج جستجوی عبارت «علی اکبر مولازاده دبستان شهید آیت‌الله سعیدی مدرسه ولی‌عصر(عج) دبیرستان شهید بهشتی مسجد جامع مهدی(عج) رشته ریاضی و فیزیک اهواز گردان کمیل شلمچه گلزار شهدا ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ ۲۶ فروردین ۱۳۶۷ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۷» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی محمد زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در دومین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۵، در آباده طشک از توابع نی‌ریز، چشمان زیبای «علی‌محمد» به دنیای خاکی باز شد و دنیایی از شادی و مهربانی را با خود به همراه آورد. روح دیانت و تقوای حاکم بر خانواده علی‌محمد را با اصول اصیل اسلامی آشنا کرد و پرورش داد. انجام فرایض دینی را از همان اوان کودکی به او یاد دادند. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت سپری کرد. سپس برای...
شهدا سال 65 -شعری از شهید فرهنگ زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بر سنگ مزارم بنویسید آشفته‌دلی خفته در این خلوت خاموش آنجا بنویسید که او زاده غم بود آزاده ز غم‌های جهان، گشته فراموش بر سنگ مزارم بنویسید که او عاشق غم بود، سراپوش آنجا بنویسید که او محنت و غم بود حالا عزم ملکی مرده کفن‌پوش بر سنگ مزارم بنویسید آزاده دلی خفته در این خانه آغوش آنجا بنویسید غمش عزت دل بود حالا شده سری از این برج جهان پوش بر سنگ مزارم بنویسید افسرده سری خفته در این پهنه بی‌هوش آنجا بنویسید که دل عرش خدا بود زیرا که بنای دل...
شهدا سال 65 -از دست نوشته های شهید سعید مافی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
اگر روزی بر کنار قبرم ای دوست و ای مادر! رسیدی، بر تن صد چاک و خونین من نظر کن و با این نظر بدان که جز خدا نخواستم. در جای دیگر، از فراق مولایش حسین(ع) می‌گوید: آنکس که همه جان بفدایش می‌نمایند آن حسین(ع) مظلوم کجاست؟ کجاست؟ ای حسین(ع) من! نورعین من، کجائی؟ کجائی؟ جانم به فدایت، ای آبروی اسلام و قرآن! کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟ خطاب به مادر می‌گوید: مادر، زندگی‌ام برای توست، وجودم از توست، مادر نمی‌توانم با زبانم...
شهدا سال 64 -نامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
چه زیباست لحظه‌ای که تفنگ از زمین کنده می‌شود و به سوی دشمن نشانه می‌رود. چه زیباست لحظه‌ای که دشمن را ذلیل و خوار به اسارت می‌گیریم. چه شیرین است هنگامی که در خون خود می‌غلطیم و با شهد شیرین شهادت سیراب می‌شویم. شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را در آغوش می‌کشد. شهادت حد نهایی تکامل انسان است. خدایا! ما به سوی شهادت می‌رویم و به سوی تو پرواز می‌کنیم، ای خدا! ترا به خون شهیدان...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
         آمد به برم شمع شهادت در دست                                      در کلبه خاموش من آهسته نشست  او سوخت، فرو رفت و بماند                                        سردار منم که پیکرم اینجا هست بسوی خدا در حرکتیم، آی همه برادرانم، آی مادرم که چشمان خاکستریت در هنگام خداحافظی پر از اشک بود، آی خواهرم، بسوی عروج انسان، بسوی نور و بسوی کربلای حسینی در حرکتیم، آی برادران پاسدارم چه بگویم؟ ما می‌رویم تا زمین را از لوث  مزدوران وکفار پاک کنیم. فردا جسدم...
شهدا سال 61 -چند جمله از شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم.  ...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید غلامحسین عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامحسین عنبری »
غلامحسین 1347/1/4 در روستای مشکان نی‌ریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ 1365/1/23 به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -چرا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
طلوع اولین امید در رگهای خونینم تو بودی سکوت و اولین سوگند با پیکار خونینم تو بودی از جنگ دل من با دل تو هست بس افسانه‌های خفته در تابوت ز تنهایی که پیوستند دلها تا ابد با خون همداستان گشتند بر این افسانه‌های نیک شد بس قصه‌های تنگ بر این بیچارگی فریاد بر این افتادگی فریاد که دیگر بار قلب ما نخواهد بست پیوندی برای تا ابد ماندن از این بیداد خون در دشت دل پیداست که دیگر نورامیدی نخواهد بود از این افتادن مرد جوان پیداست که دیگر ره...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -کوچ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ناگه کدامین عشق ناگه کدامین یاد از سرزمین خالی از انسان بر سرزمین یاد ما پی گیر زد فریاد ای خسته از ماندن در این گنداب ای سیر از پندار ای خسته از پرداختن بر پوچی هر حرف ای مانده در تابوت تنها و سیاه شب برخیز ـ برخیزیم زین ماندن اندر کنج عزلت بادلی پردرد اینجا فکندن خانه‌های درد اینجا نشستن این چنین بی‌درد من دیگر از هر چیز بی‌زارم جز مرگ کو عشق و امید تازه جان است برخیز ـ‌ برخیزیم زین خانه ما بار سفر بندیم تا سرزمین مردمانی گُرد تا سرزمینی کز...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -آوا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
گرم اما گرمتر از خون دشت سرد اما سردتر از مهر یار دیده بر راه داشتم شاید که دوست بنگرد ما را دمی پرهیزگار ((( سرو می‌آید خرامان در چمن جغد می‌آید سحر بر بام من آدمی خواب است خوش در رهگذر آن چرا آید چرا این می‌رود ((( ساقیا امشب می و پیمانه نیست در حریم ما دگر جانانه نیست شمع خواهد مرد از درد فراق از جفای بخت بد پروانه نیست ((( از سیه نامه فردای که بودش بر دوش ناله ها هست که می‌آید از آن دور بگوش هر که را گوش...